واضح است که مصرف مواد غذایی برای عملکرد صحیح بدن بسیار حیاتی است، با این حال طیف گستردهای از مواد غذایی محبوب و موجود در مدرسههای امروزی در واقع مانع توانایی یادگیری کودکان میشوند. بسیاری از فهرست مواد غذایی محبوب دانشآموزان مملو از شکر، کافئین، مواد شیمیایی و سدیم است که باعث ایجاد خستگی، عدم تمرکز، وحشت و عصبانیت و در نهایت بیمار شدن آنها میشود؛ این اثرات نه تنها نمرات دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد بلکه روی رفتار و اخلاق آنها نیز تأثیر بدی میگذارد.
اثر تغذیه و رژیم غذایی نامناسب بر دانش آموزان
کاهش انرژی و تمرکز
رژیم غذایی با سطح بالای چربیهای اشباعشده در حقیقت یادگیری و حافظه را مختل میکنند. متأسفانه، مواد غذایی با چربیهای اشباع شده در اکثر مدارس موجود و قابل تهیه هستند. سیبزمینی سرخشده، دسرهای شیرین، چیزبرگر، ناگت مرغ و سایر اقلامی که در فروشگاه مدارس وجود دارند و توسط کودکان مصرف میشوند، قدرت مغز آنها را پایین میآورند.
یکی از نظریههایی که ارتباط بین چربیهای اشباع و قدرت مغز را توضیح میدهد، اثرات گلوکز و شکر در مواد غذایی با چربی بالا را بررسی میکند. اساساً گلوکز از کربوهیدراتها بدست میآیند و اگر چه گلوکز برای ایجاد انرژی ضروری است، اما مواد غذایی که میزان گلوکز زیادی دارند در واقع باعث میشوند سطح انرژی بدن افت پیدا کند. وقتی گلوکز مصرف میشود، بدن انسولین آزاد میکند تا مواد غذایی تازه مصرفشده را پردازش کند. به طور معمول بعد از مصرف یک وعده غذایی سالم، سطح گلوکز باید کمی افزایش یابد و بدن پس از مصرف تغذیه باید احساس انرژی گرفتن پیدا کند.
با این حال، امروزه کودکان و بزرگسالانی که رژیم غذایی با گلوکز بالا دارند، بعد از صرف غذا یک احساس خستگی و کسلی میکنند؛ زیرا گلوکز مصرفی آنقدر بالا بوده که بدن شروع میکند به فعال شدن تا بتواند تمام این گلوکزها را هضم کند. اکثر وعدههای غذایی موجود در فروشگاه مدارس اغلب شامل نانهای سفید و تصفیهشده، غذاهای سرخکردنی، کیک و بیسکویتهای شیرین و نوشیدنیهای مصنوعی هستند. تمامی این وعدههای غذایی باعث کاهش باورنکردنی انرژی میشوند که این منجر به افت وحشتناکی در انرژی، تمرکز و عملکردهای ذهنی کودک میشوند. پیروی منظم از یک رژیم غذایی با گلوکز بالا میتواند منجر به وارد آمدن آسیب به کلیهها، چشمها، عروق خونی و عصبها شود. در کنار این عوارض جدی، مصرف زیاد گلوکز همچنین باعث کج خلقی، بیحالی و عدم تمرکز فرد میشود.
محرومیت غذایی و سوءتغذیه
امروزه برآورد شده است که از هر سه کودک، یکی از آنها دارای اضافه وزن است. با کمال تعجب، ممکن است هم اضافه وزن کودکان و هم کمبود وزن آنها به عنوان سوءتغذیه تلقی شود. عدم مصرف مواد غذایی سالم با نام سوءتغذیه شناخته میشود و این تنها دلالت بر آن نمیکند که فرد مواد غذایی مصرف نمیکند؛ بلکه سوءتغذیه به معنای عدم مصرف مواد سالم و مغذی است.
بنابراین اگر چه اکثر کودکان مقادیر زیادی از کالری را مصرف کنند، اما ممکن است هیچگونه ویتامین، مواد مغذی و مواد معدنی ضروری را دریافت نکنند. این کمبود ویتامین و مواد معدنی منجر به بروز عوارض جانبی زیانباری میشود. گزارش شده است کودکانی که رژیم غذایی سالمی ندارند، با مشکلات بیشتری در حوزهی سلامتی، آموزش علمی و رفتار روانی مواجه میشوند.
سوءتغذیه در طولانیمدت میتواند منجر به مشکلات عصبی در مغز شود که این مشکلات میتوانند واکنشهای عاطفی، واکنش به استرس و توانایی یادگیری کودک را مختل کنند و عوارض پزشکی دیگری نیز در پی داشته باشند. مواد غذایی که اغلب به آسانی برای کودکان قابل تهیه هستند در حقیقت مانع از رشد آنها میشوند. اثبات شده است که مواد غذایی ناسالم نه تنها یادگیری آموزشهای علمی را مختل میکنند بلکه تحقیقات ثابت کرده است که یک رژیم غذایی نامناسب همچنین نگرش و رفتار کودک را هم در مدرسه و هم خارج از آن تحت تأثیر قرار میدهد.
برنامه غذایی مدرسه برای بهبود یادگیری
از آنجا که نگرانیهای گستردهای در مورد عملکرد و سلامتی دانشآموزان به وجود آمده است، لازم است مدارس یک برنامه ابتکاری به نام «برنامه مدارس سالم» را در دستور کار خود قرار دهند. این برنامه باید راهبردهای مشخصی اتخاذ کند تا با بررسی کردن سیستمها، سیاستها، وعدههای غذایی، آموزش بهداشت و سلامتی، محیطی سالمتر برای مدرسه به وجود بیاورد.
در راستای اجرای این برنامه بسیاری از مدارس مصرف فست فودها، غذاهای سرخکردنی و مواد غذایی که با مواد شیمیایی فرآوری شدهاند را تحریم خواهند کرد. مدارس در عوض باید نانهای سبوسدار، میوهها، سبزیجات، سالادها و مواد پروتئینی بدون چربی را در اختیار دانشآموزان قرار دهند. از آنجایی که مواد غذایی طبیعی و غیر فرآوری شده میزان گلوکز کمتری ارائه میکنند؛ دانشآموزان پس از صرف این مواد غذایی احساس انرژی بیشتر و بیحالی کمتری دارند و بهتر میتوانند بر یادگیری علمی تمرکز کنند.